!Hi school

سه شنبه هجدهم اردیبهشت ۱۴۰۳، 23:49 یه پسر کوچولوعه هست تو کوچمون که معمولا وقتی دارم برمیگردم خونه، در حال بازی کردن میبینمش.امروز که دیدمش، بهم اشاره کرد گفت بیا اینجا!رفتم پیشش، گفت ماشینم بنزینش تموم شده، کمکم کن هلش بدم!ماشینش از این ماشین شارژیا بود! D: کمکش کردم ماشینشو هل بده، پرسیدم خب حالا کجا میبریمش؟گفت پُمه بنزین دیگه!تا یجایی از کوچه بردیمشو گفت خب دیگه بسه رسیدیم!و شروع کرد به بنزین زدن ماشینش! D:بعدشم یه نگاه به من انداخت و گفت، دیگه تموم شد برو!منو به فکر فرو برد؛به این فکر میکردم که مسیر زندگیمو اشتباه اومدم!باید تو همون کوچه کودکی میموندم، و هیچوقت ازش بیرون نمیومدم ..! :)+ اولین پست 1403؛ عجیب است! !Hi school...ادامه مطلب

چهارشنبه بیست و سوم اسفند ۱۴۰۲، 16:19 ***اساساً برنامه ماه مبارك رمضان، برنامه انسان سازى است؛ كه انسان هاى معيوب در اين ماه خود را تبديل به انسان هاى سالم، و انسان هاى سالم خود را تبديل به انسان هاى كامل كنند.برنامه ماه مبارك رمضان برنامه تزكيه نفس است، برنامه اصلاح معايب و رفع نواقص است، برنامه تسلط عقل و ايمان و اراده بر شهوات نفسانى است، برنامه دعاست، برنامه پرستش حق است، برنامه پرواز به سوى خداست، برنامه ترقى دادن روح است، برنامه رقاء دادن روح است.اگر بنا باشد كه ماه رمضان بيايد و انسان سى روز گرسنگى و تشنگى و بى‏خوابى بكشد و مثلًا شب ها تا ديروقت بيدار باشد و به اين مجلس و آن مجلس برود، و بعد هم عيد فطر بيايد و با روز آخر شعبان يك ذره هم فرق نكرده باشد، چنين روزه ‏اى براى انسان اثر ندارد! اسلام كه نمیخواهد مردم بى‏ جهت دهانشان را ببندند، بلكه با روزه گرفتن قرار است كه انسان ها اصلاح شوند.چرا در روايات ما آمده است كه بسيارى از روزه داران هستند كه حظ و بهره آن ها از روزه جز گرسنگى چيزى نيست؟ بستن دهان از غذاى حلال براى اين است كه انسان در آن سى روز تمرين كند كه زبان خود را از گفتار حرام ببندد، غيبت نكند، دروغ نگويد، فحش ندهد ...اين روزه گرفتن‏ها، اين- به خيال خودمان- زنجير بر نفس امّاره زدن‏ها، با طبيعت مبارزه‏ كردن‏ها، روحانيت را غلبه دادن بر طبيعت، ذكر زياد كردن خدا، دعاى زياد خواندن، تلاوت قرآن زياد كردن، در ياد خدا زياد بودن، اينها همه آمادگى است براى اين كه !Hi school...ادامه مطلب

پنجشنبه بیست و چهارم اسفند ۱۴۰۲، 1:22 یکی از مشکلات نیمسال دوم گرفتن دانشگاه ما، همین فارغ التحصیل شدن تو نیمسال دومه. درواقع وسط سال تحصیلی مدارس، و تو آخرین ماه های سال، میری اونجا میگی سلام من اومدم درس بدم خلاصه ما هم رفتیم اداره محل خدمت برای معرفی و مشخص شدن مدرسه و درس و اینا. بنده خدایی که مسئول بود یخورده سرشو خاروند و چندتا فرم و کاغذو چک کرد و به چند نفری زنگ زد و نهایتا بهم گفت: عزیزجان این موقع سال هیچ جا ساعت خالی ندارم جات بدم! گفتم خب تکلیف چیه؟ پرسید رشتت چیه؟ گفتم سوالمو با سوال جواب نده! (البته اینو صرفا تو ذهنم بهش گفتم!)گفتم عمران. گفت یعنی باید بری رشته ساختمان تدریس کنی. گفتم بله.گفت خیلی خب، فعلا یه معلم داریم عمل کرده، تا عید مرخصی گرفته، فعلا تا عید برو جاش درس بده.گفتم خیلی خب باشه، ساختمان دیگه؟ گفت نه، دینی! و خلاصه مارو فرستادن جای این بنده خدا، بعنوان معلم دینی! !Hi school...ادامه مطلب

سه شنبه بیست و نهم اسفند ۱۴۰۲، 5:35 وَ اجْعَلْهُ اللَّهُمَّ مَفْزَعا لِمَظْلُومِ عِبَادِکَ وَ نَاصِرا لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ نَاصِرا غَیْرَکَ؛خدایا او (امام زمان) را قرار ده پناهگاهى براى ستمدیدگان از بندگانت، و یاور براى کسی که یارى براى خود جز تو نمی یابد ..« دعای عهد »*- طلوع، نزدیک است.. !Hi school...ادامه مطلب

جمعه سیزدهم بهمن ۱۴۰۲، 1:45 پایان، حس و حال عجیبی داره! تو تمام طول مسیر بهش فکر میکنی، و حالا که در اون نقطه ایستادی، به پشت سر نگاه میکنی و یکبار دیگه تمام طول مسیر رو با خودت مرور میکنی!دل کندن و خداحافظی با این مسیر و خاطراتش،حسی داره سرشار از غصه و دلتنگی ..از روزهایی که گذشت؛ خوب و بد، تلخ و شیرین، شاد و غمگین، سخت و آسون .. آدمایی که اومدن و رفتن، و اونایی که اومدن و موندگار شدن.از لحظات و خاطراتی که شاید دیگه هیچوقت قرار نیست نظیرش رو تجربه کنم ..از مسیری که اون رو با تمام وجود زندگی کردم..از این مسیر درس های زیادی گرفتم، درس هایی که کوله بار تجربیاتم رو سنگین تر از قبل کرد، و من رو آدم پخته تری.بی شک این فصل از زندگیم، با وجود تمام سختی ها و فراز و نشیب هایی که داشت، جزو زیباترین دوران زندگیم بود؛ به زیبایی پاییز :) !Hi school...ادامه مطلب

سه شنبه یکم اسفند ۱۴۰۲، 1:9 و از تمام دنیا، لبخـند مادرم کافی ست ..تولدت مبارک فرشته زندگی من :)سایه ات تا ابد بالای سرم.❤️✨ !Hi school...ادامه مطلب

یکشنبه هفدهم دی ۱۴۰۲، 0:25 وَقُل رَّبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَل لِّي مِن لَّدُنكَ سُلْطَانًا نَّصِيرًا؛و بگو: پروردگارا!مرا [در هر کار و شغلی] به نیکی وارد کن و به نیکی بیرون آور و برایم از نزد خود نیرویی یاری دهنده قرار ده.سوره اسراء - آیه 80*+ این روزها سخت ترین، پیچیده ترین، پرمشغله ترین و فرساینده ترین روزهای دوره کارشناسیم رو میگذرونم! بیشتر از جسمم، ذهن و روحمه که خسته میشه، و بدتر از اون اینه که فرصتی برای التیام این خستگی ندارم.گویا این یک مرحله آخرِ واقعیه! با تنوع جالبی از غولهای مرحله آخر ..!به هر حال چاره ای جز پیش رفتن نیست؛باید ایستاد و مبارزه کرد، و پیروز شد! نِشــٰانِه !Hi school...ادامه مطلب

Click مامان تازگیا یاد گرفته دیگه با استیکر حرف میزنه! !Hi school...

چهارشنبه بیست و نهم آذر ۱۴۰۲، 0:24 در بهاران سَری از خاک بُرون آوردن * خنده ای کردن و از بادِ خزان افسردنهمه این است نصیبی که حیاتش نامی * پس دریغ ای گل رعنا غم دنیا خوردنمَشو از باغ شبابت بشکفتن مغرور * کز پِیَش آفت پیری بُوَد و پژمردنفکر آن باش که تو جانی وتن مرکب تو * جان دریغست فدا کردن و تن پروردنگوتن از عاج کن و پیرهن از مروارید * نه که خواهیش به صندوق لحد بسپردنمردن اجبار خدایی‌ست ولی مردان را * اختیار از هَوَسَک‌های جهانی مردنگر به مردی نشد از غم دلی آزاد کنی * هم به مردی که گناه است دلی آزردنصبحدم باش که چون غنچه دلی بگشائی * شیوه تنگ غروبست گلو بفشردنپیش پای همه افتاده کلید مقصود * چیست دانی دل افتاده به دست آوردنبار ما شیشه تقوا و سفر دور و دراز * گر سلامت بتوان بار به منزل بردنمکتب دین نه کم از کالج آمریکایی‌ست * یاد کن روح مسیحایی مستر ژردنای خوشا توبه و آویختن از خوبی ها * و ز بدیهای خود اظهار ندامت کردنصفحه کز لوح ضمیر است و نم از چشمه چشم * می توان هر چه سیاهی به دمی بستردناز دبستان جهان درس محبت آموز * امتحان است بترس از خطر واخوردنشهریارا به نصیحت دل یاران دریاب * دست بشکسته مگر نیست وبال گردن" شهریار " !Hi school...ادامه مطلب

پنجشنبه سی ام آذر ۱۴۰۲، 1:24 دو تا از مهم ترین روزهای زندگیتان؛روزی که متولد شدید،و روزی که دلیلش را فهمیدید!" مارک تواین " !Hi school...ادامه مطلب